شعر و سروده و موسیقی لری در حکم نمادهای فرهنگ ملی

شعر و سروده و موسیقی لری درحکم نماد های فرهنگ ملی

شعر و سروده و ترانه و موسیقی لری همچون تن پوش سنتی چوغا (چوخا) برای همه اقوام ایران آشنا ،برای بسیاری ازمردم پر طرفدار و خوشایندو برای قوم لر نمادهایی غرورانگیزاند. شاید ادعای خالی از اعتباری نباشد اگر گفته شود هیچ قومی در ایران به اندازه لرها شاعر و ترانه سرا ندارد. این شعرا و ترانه سراها در بین هر تش و خانوار و تیره و زیر سیاه چادرها و همراه گله و رمه و در وقت داس و درو ،سروده هاشان را از اعماق قلب و جان به زبان می آورندو به سرعت توسط دیگران نوشته و به کاغذدرمی آیند .اینان شاعر رسمی مکتب و مدرسه دیده نیستنداما، سروده هاشان در عین سادگی و بی پیرایگی  “چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند .”و شگفت آنکه خریداران این سروده ها ، پدیدآورندگان بومی بی نام و نشان آنها و شعرای نامداری همچون بابا طاهر و داراب افسر رابه یک چشم می نگرند،گرچه این مفاخرملی همواره اسباب مباهات قوم لربوده اند. در بین این سروده های مردمی ، تعدادی  نه تنها برای قوم لر بلکه برای همه مردم ایران حکم مشک را دارندچون خود به بویند: دایه دایه وقت جنگه -لچک ریالی -دی بلال – بارون بارون – شیرعلیمردون – و گلی جون ازاین گونه اند .از این بین شیرعلیمردون و پاراگراف آغازین گلی جون از سروده های دل انگیز داراب افسررانمونه آورده ام
.مو لر بلیط خورم، هف سال چوپونم
(ممدلی شیرعلی مردون)مو لر بلیط خورم، هف سال چوپونمار بهلیم به قرقره مشق ندونم (ممدلی شیرعلی مردون)بنویسم کاغذی تی بی ستاره

زر بده فشنگ بخر جنگ وست دوواره (ممدلی شیرعلی مردون)

تفنگ ماسه طلا، دست گوومه

جنگ با شا کردم و کار بوومه (ممدلی شیرعلی مردون)

بنویسم کاغذی، سی بی عظمیه

زر بده فشنگ بخر جنگ وست به دیمه (ممدعلی شیرعلی مردون)

تفنگ علی مردون، هم باز صدا کرد

سرهنگ کله پوستین تنگه بلا کرد (ممدلی شیرعلی مردون)

کجه تیپ؟ کجه سپاه، کجن فراشم

روه دین دام و ددوم بیان سر لاشم (ممدلی شیرعلی مردون)

چار بالون چار طیاره، چارتا زره پوش

ددویل ممدلی همه سیاپوش (ممدلی شیرعلی مردون)

 

گلی جون

’كجِه رَهدِه كناری؟

’كجِه رَهدِه ’مناری؟

’كجِه گَویل زنبور؟

علی محمد و صیفور؟

علی محمد ’كجِه رَهد؟

پَ ’كجِه رَهدِه تیمور؟

بگو جَلدی بی یاهِن

همه خیلی پی یاهِن

كناری رَدِه ’ورخاك

مناری گشته غمناك

پی یا یل همه ’مردِن

به خاكسون ’پای سپردِن

كنارینه ده سال پیش

برق زِید بدبخت كه مرده

مناری به چَه وَست

كه جونِس سپرده

گلی جون بی یو زِدینم

خدایا خَو اِبینم

ز بسكه چی اِبینم

ز سر رَهد عقل و دینم

’یوچِنِه؟ ’یو كه چی كوگ اِپِرِه؟

یو كه چی مار اِ’سرِه؟

گلی جون مَر چه وابید؟

ئی ’چو سی ’چونو وابید؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *